گریه هامو با تو قسمت می کنم تا بدونی جونمی
به غم عشق تو عادت می کنم تا بدونی جونمی
وقتی رفتی بی بهانه مث کوچ یه ستاره یه ستاره که همیشه تو رو یاد من میاره
کاش میشد اینو بدونی که دلم چه بیقراره چشم براه اون ستاره س که نشونیتو بیاره
لحظه دم زدن از تو بین این همه غریبه فرصت ستاره بازی توی شبهای فریبه
نقش یادگاری شب رو تن سکوت کوچه تورو یاد من میاره، بی تو باقی پوچه پوچه
تو یه آغوش بلندی واسه این تن زمینی سخته با من همسفر شی، بی کسی هامو ببینی
من فقط مسافر شبزده این راه دورم از دل وهم و هراس خودزنیها در عبورم
اگه سردم اگه بیمار، اگه خوابم اگه بیدار اگه فریاد سکوتم، اگه حسرت واسه دیدار
تو یه حسی بی حسابی، مث رویا مث خوابی تو تمنای وجودم یه سوال بی جوابی
رضا رحمانی
30/02/92
0